فانوس-161-آیاتی از کتاب قرآن کریم

آیا برای مردم، موجب شگفتی بود که به مردی از آنها وحی فرستادیم که مردم را (از عواقب کفر و گناه) بترسان، و به کسانی که ایمان آورده‏اند بشارت ده که برای آنها، سابقه نیک (و پاداشهای مسلم) نزد پروردگارشان است؟! (اما) کافران گفتند: «این مرد، ساحر آشکاری است!; س‏ذللّه (2)

گروهی از آنان، بسوی تو گوش فرامی‏دهند (;اما گویی هیچ نمی‏شنوند و کرند)! آیا تو می‏توانی سخن خود را به گوش کران برسانی، هر چند نفهمند؟! (42)

(و بدان) آنها که فرمان پروردگار تو بر آنان تحقق یافته، (و بجرم اعمالشان، توفیق هدایت را از آنها گرفته هرگز) ایمان نمی‏آورند، (96)

سپس (هنگام نزول بلا و مجازات،) فرستادگان خود و کسانی را که (به آنان) ایمان می‏آورند، نجات می‏دهیم و همین گونه، بر ما حق است که مؤمنان (به تو) را (نیز) رهایی بخشیم! (103)

سپس از کسانی باشد که ایمان آورده و یکدیگر را به شکیبایی و رحمت توصیه می‏کنند! (17)

ما هیچ یک از رسولان را پیش از تو نفرستادیم مگر اینکه غذا می‏خوردند و در بازارها راه می‏رفتند; و بعضی از شما را وسیله امتحان بعضی دیگر قراردادیم، آیا صبر و شکیبایی می‏کنید (و از عهده امتحان برمی‏آیید)؟! و پروردگار تو همواره بصیر و بینا بوده است. (20)

بنابر این از کافران اطاعت مکن، و بوسیله آن ( قرآن) با آنان جهاد بزرگی بنما! (52)

اگر سخن آشکارا بگویی (یا مخفی کنی)، او اسرار -و حتی پنهان‏تر از آن- را نیز می‏داند! (7)

پس مبادا کسی که به آن ایمان ندارد و از هوسهای خویش پیروی می‏کند، تو را از آن بازدارد; که هلاک خواهی شد! (16)

و او را در کارم شریک ساز; (32)

(و این شکست) در سرزمین نزدیکی رخ داد; اما آنان پس از (این) مغلوبیت بزودی غلبه خواهند کرد... (3)

این وعده‏ای است که خدا کرده; و خداوند هرگز از وعده‏اش تخلف نمی‏کند; ولی بیشتر مردم نمی‏دانند! (6)

او کسی است که آرامش را در دلهای مؤمنان نازل کرد تا ایمانی بر ایمانشان بیفزایند; لشکریان آسمانها و زمین از آن خداست، و خداوند دانا و حکیم است. (4)

تا (شما مردم) به خدا و رسولش ایمان بیاورید و از او دفاع کنید و او را بزرگ دارید، و خدا را صبح و شام تسبیح گویید. (9)

اگر ما اراده کنیم، از آسمان بر آنان آیه‏ای نازل می‏کنیم که گردنهایشان در برابر آن خاضع گردد! (4)

فانوس-160-آیاتی از کتاب قرآن

آنها کران، گنگها و کورانند; لذا (از راه خطا) بازنمی‏گردند! (18)

و (نیز به یاد آورید) آن زمان که شما را از چنگال فرعونیان رهایی بخشیدیم; که همواره شما را به بدترین صورت آزار می‏دادند: پسران شما را سر می‏بریدند; و زنان شما را (برای کنیزی) زنده نگه می‏داشتند. و در اینها، آزمایش بزرگی از طرف پروردگارتان برای شما بود. (49)

و آنها را حریص‏ترین مردم -حتی حریصتر ازمشرکان- بر زندگی (این دنیا، و اندوختن ثروت) خواهی یافت; (تا آنجا) که هر یک از آنها آرزو دارد هزار سال عمر به او داده شود! در حالی که این عمر طولانی، او را از کیفر (الهی) باز نخواهد داشت. و خداوند به اعمال آنها بیناست. (96)

هر حکمی را نسخ کنیم، و یا نسخ آن را به تاخیر اندازیم، بهتر از آن، یا همانند آن را می‏آوریم. آیا نمی‏دانستی که خداوند بر هر چیز توانا است؟! (106)

جهاد در راه خدا، بر شما مقرر شد; در حالی که برایتان ناخوشایند است. چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آن که خیر شما در آن است. و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه شر شما در آن است. و خدا می‏داند، و شما نمی‏دانید. (216)

هیچ چیز، در آسمان و زمین، بر خدا مخفی نمی‏ماند. (بنابر این، تدبیر آنها بر او مشکل نیست.) (5)

کسانی که نسبت به آیات خدا کفر می‏ورزند و پیامبران را بناحق می‏کشند، و (نیز) مردمی را که امر به عدالت می‏کنند به قتل می‏رسانند، و به کیفر دردناک (الهی) بشارت ده! (21)

ای اهل کتاب! چرا حق را با باطل (می‏زمیزید و) مشتبه می‏کنید (تا دیگران نفهمند و گمراه شوند)، و حقیقت را پوشیده می‏دارید در حالی که می‏دانید؟! (71)

بگو: «به خدا ایمان آوردیم; و (همچنین) به آنچه بر ما و بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط نازل گردیده; و آنچه به موسی و عیسی و (دیگر) پیامبران، از طرف پروردگارشان داده شده است; ما در میان هیچ یک از آنان فرقی نمی‏گذاریم; و در برابر (فرمان) او تسلیم هستیم.» (84)

ای کسانی که ایمان آورده‏اید! اگر از گروهی از اهل کتاب، (که کارشان نفاق‏افکنی و شعله‏ورساختن آتش کینه و عداوت است) اطاعت کنید، شما را پس از ایمان، به کفر بازمی‏گردانند. (100)

آری، (امروز هم) اگر استقامت و تقوا پیشه کنید، و دشمن به همین زودی به سراغ شما بیاید، خداوند شما را به پنج هراز نفر از فرشتگان، که نشانه‏هایی با خود دارند، مدد خواهد داد! (125)

آیا کسی که از رضای خدا پیروی کرده، همانند کسی است که به خشم و غضب خدا بازگشته؟! و جایگاه او جهنم، و پایان کار او بسیار بد است. (162)

(ای پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زنده‏اند، و نزد پروردگارشان روزی داده می‏شوند. (169)

پس (اگر این بهانه‏جویان،) تو را تکذیب کنند، (چیز تازه‏ای نیست;) رسولان پیش از تو (نیز) تکذیب شدند; پیامبرانی که دلایل آشکار، و نوشته‏های متین و محکم، و کتاب روشنی‏بخش آورده بودند. (184)

آیا داستان شاکیان هنگامی که از محراب (داوود) بالا رفتند به تو رسیده است؟! (21)

فرعون در زمین برتری‏جویی کرد، و اهل آن را به گروه‏های مختلفی تقسیم نمود; گروهی را به ضعف و ناتوانی می‏کشاند، پسرانشان را سر می‏برید و زنانشان را (برای کنیزی و خدمت) زنده نگه می‏داشت; او به یقین از مفسدان بود! (4)

(سرانجام) فرعون و لشکریانش بدون حق در زمین استکبار کردند، و پنداشتند بسوی ما بازگردانده نمی‏شوند! (39)

و تو هرگز امید نداشتی که این کتاب آسمانی به تو القا گردد; ولی رحمت پروردگارت چنین ایجاب کرد! اکنون که چنین است، هرگز از کافران پشتیبانی مکن! (86)

انسان باید بنگرد که از چه چیز آفریده شده است! (5)

که این (قرآن) سخنی است که حق را از باطل جدا می‏کند، (13)

و هرگز شوخی نیست! (14)

او فقط مردی است که به نوعی جنون مبتلاست! پس مدتی درباره او صبر کنید (تا مرگش فرا رسد، یا از این بیماری رهایی یابد!)» (25)

و کسانی که غیر از این طریق را طلب کنند، تجاوزگرند! (7)

آنها گفتند: «آیا ما به دو انسان همانند خودمان ایمان بیاوریم، در حالی که قوم آنها بردگان ما هستند؟!» (47)

آیا خزاین پروردگارت نزد آنهاست؟! یا بر همه چیز عالم سیطره دارند؟! (37)

« و کافران گفتند: «آیا مردی را به شما نشان دهیم که به شما خبر می‏دهد هنگامی که (مردید و) سخت از هم متلاشی شدید، (بار دیگر) آفرینش تازه‏ای خواهید یافت؟! (7)

فانوس-159-آیاتی از کتاب مکاشفه یوحنا

5   و آن تختنشین گفت، الحال همه‌چیز را نو می‌سازم. و گفت، بنویس، زیرا که این کلام امین و راست است.

10  آنگاه مرا در روح، به کوهی بزرگِ بلند برد و شهر مقدّس اورشلیم را به من نمود که از آسمان از جانب خدا نازل می‌شود،

16  و بر لباس و ران او نامی مرقوم است، یعنی پادشاه پادشاهان و ربّالارباب.

6   و آن زن را دیدم، مست از خون مقدّسین و از خون شهدای عیسی و از دیدن او بی‌نهایت تعجّب نمودم.

8   آن وحش که دیدی، بود و نیست و از هاویه خواهد برآمد و به هلاکت خواهد رفت؛ و ساکنان زمین، جز آنانی که نامهای ایشان از بنای عالم در دفتر حیات مرقوم است، در حیرت خواهند افتاد از دیدن آن وحش که بود و نیست و ظاهر خواهد شد.

15  و مرا می‌گوید، آبهایی که دیدی، آنجایی که فاحشه نشسته است، قومها و جماعتها و امّت‌ها و زبانها می‌باشد.

10  و پنجمین، پیاله خود را بر تخت وحش ریخت و مملکت او تاریک گشت و زبانهای خود را از درد می‌گزیدند،

6   و هفت فرشته‌ای که هفت بلا داشتند، کتانی پاک و روشن دربر کرده و کمر ایشان به کمربند زرّین بسته،بیرون آمدند.

15  و فرشته‌ای دیگر از قدس بیرون آمده، به آواز بلند آن ابرنشین را ندا می‌کند که داس خود را پیش بیاور و درو کن، زیرا هنگام حصاد رسیده و حاصل زمین خشک شده است.

  و زن به بیابان فرار کرد که در آنجا مکانی برای وی از خدا مهیّا شده است تا او را مدت هزار و دویست و شصت روز بپرورند.

11  و بعد از سه روز و نیم، روح حیات از خدا بدیشان درآمد ک

ه بر پایهای خود ایستادند و بینندگانِ ایشان را خوفی عظیم فرو گرفت.

13  و در همان ساعت، زلزلهای عظیم حادث گشت که ده یک از شهر منهدم گردید و هفت هزار نفر از زلزله هلاک شدند و باقی‌ماندگان ترسانگشته، خدای آسمان را تمجید کردند.

12  و آوازی بلند از آسمان شنیدند که بدیشان می‌گوید، به اینجا صعود نمایید. پس در ابر، به آسمان بالا شدند و دشمنانشان ایشان را دیدند.

9   و گروهی از اقوام و قبایل و زبانها و امّت‌ها، بدنهای ایشان را سه روز و نیم نظاره می‌کنند و اجازت نمی‌دهند که بدنهای ایشان را به قبر سپارند.

6   و در آن ایام، مردم طلبِ موتخواهند کرد و آن را نخواهند یافت و تمنّای موت خواهند داشت، امّا موت از ایشان خواهد گریخت.

12  و فرشته چهارم بنواخت و به ثلث آفتاب و ثلث ماه و ثلث ستارگان صدمه رسید تا ثلث آنها تاریک گردید و ثلث روز و ثلث شب همچنین بینور شد.

10  که به آواز بلند صدا کرده، می‌گفتند، ای خداوندِ قدّوس و حقّ، تا به کی انصاف نمی‌نمایی و انتقام خون ما را از ساکنان زمین نمی‌کشی؟

  هر که غالب آید به جامه سفید ملبّس خواهد شد و اسم او را از دفتر حیات محو نخواهم ساخت بلکه به نام وی در حضور پدرم و فرشتگان او اقرار خواهم نمود.

16  پس توبه کن والاّ بزودی نزد تو می‌آیم و به شمشیر زبان خود با ایشان جنگ خواهم کرد.

28   و به او ستاره صبح را خواهم بخشید.

13  و در میان هفت چراغدان، شبیه پسرِ انسان را که ردای بلند در بر داشت و بر سینهٔ وی کمربندی طلا بسته بود.

فانوس-158-آیاتی از کتاب انجیل یوحنا

24  لیکن عیسی خویشتن را بدیشان مُؤتَمِنْ نساخت، زیرا که او همه را می‌شناخت.

3  همه‌چیز به‌واسطهٔ او آفریده شد و به غیر از او چیزی از موجودات وجود نیافت.

8  او آن نور نبود بلکه آمد تا بر نور شهادت دهد.

22  آنگاه بدو گفتند، پس کیستی تا به آن کسانی که ما را فرستادند جواب بریم؟ دربارهٔ خود چه می‌گویی؟

4  زیرا هر که می‌خواهد آشکار شود، در پنهانی کار نمی‌کند. پس اگر این کارها را می‌کنی، خود را به جهان بنما.

51  آیا شریعت ما بر کسی فتوی می‌دهد، جز آنکه اوّل سخن او را بشنوند و کار او را دریافت کنند؟

6  و این را از روی امتحان به او گفت، زیرا خود می‌دانست چه باید کرد.

35  او چراغ افروخته و درخشنده‌ای بود و شما خواستید که ساعتی به نور او شادی کنید.

13  و کسی به آسمان بالا نرفت مگر آن کس که از آسمان پایین آمد، یعنی پسر انسان که در آسمان است.

28  شما خود بر من شاهد هستید که گفتم من مسیح نیستم بلکه پیش روی او فرستاده شدم.

32  و آنچه را دید و شنید، به آن شهادت می‌دهد و هیچ‌کس شهادت او را قبول نمی‌کند.

28  عیسی بدیشان گفت، وقتی که پسر انسان را بلند کردید، آن وقت خواهید دانست که من هستم و از خود کاری نمی‌کنم بلکه به آنچه پدرم مرا تعلیم داد، تکلّم می‌کنم.

46  کیست از شما که مرا به گناه ملزم سازد؟ پس اگر راست می‌گویم، چرا مرا باور نمی‌کنید؟

22  اگر نیامده بودم و به ایشان تکلّم نکرده، گناه نمی‌داشتند؛ و امّا الآن عذری برای گناه خود ندارند.

35  و آن کسی که دید شهادت داد و شهادت او راست است و او می‌داند که راست می‌گوید تا شما نیز ایمان آورید.

 عیسی جواب داد، به شما گفتم من هستم! پس اگر مرا می‌خواهید، اینها را بگذارید بروند!

فانوس-157-آیاتی از کتاب انجیل مرقس

31  و همچنین رؤسای کهنه و کاتبان استهزاکنان با یکدیگر می‌گفتند، دیگران را نجات داد و نمی‌تواند خود را نجات دهد.

8  آنچه در قوّه او بود کرد، زیرا که جسد مرا بجهت دفن، پیشْ تدهین کرد.

11  و چون شما را گرفته، تسلیم کنند، میندیشید که چه بگویید و متفکّر مباشید بلکه آنچه در آن ساعت به شما عطا شود، آن را گویید زیرا گوینده شما نیستید بلکه روح‌القدس است.

 پس آنچه خدا پیوست، انسان آن را جدا نکند.

11  و فریسیان بیرون آمده، با وی به مباحثه شروع کردند. و از راه امتحان آیتی آسمانی از او خواستند.

14  پس آن جماعت را پیش خوانده، بدیشان گفت، همهٔٔ شما به من گوش دهید و فهم کنید.

50  زیرا که همه او را دیده، مضطرب شدند. پس بی‌درنگ بدیشان خطاب کرده، گفت، خاطر جمع دارید! من هستم، ترسان مباشید!

10  و چون از آب برآمد، در ساعت آسمان را شکافته دید و روح را که مانند کبوتری بروی نازل می‌شود.

22  به قسمی که از تعلیم وی حیران شدند، زیرا که ایشان را مقتدرانه تعلیم می‌داد نه مانند کاتبان.