فرجامشناسی یهود نیز که بر بنیاد ظهور حاکمی مقتدر و ستمگر در آخر زمان است، تحت تأثیر ایرانیان و بابلیان کهن دربارۀ نبرد خدا / اهورا با اهریمن در آخرالزمان است. آنتیوخوس چهارم، اپیفانس، نمادی از چهرۀ تاریخی در قالب «ضد مسیح» بود که یهودیان را آزار میداد (فاطمیان، ۲۱۰). اصل این موضوع از مکاشفۀ یوحنا (۱۳: ۱۸) گرفته شده، که او را در قالب جانوری عجیب ترسیم کرده است و عدد ۶۶۶ معرف او ست (فاطمیان، ۲۱۰-۲۱۱).
اصل دجال را از اصفهان یا سجستان دانستهاند (طوسی، محمد بن محمود، ۴۴۱؛ نیز نک : فروزانفر، ۱(۱)/ ۱۷۳). قزوینی دجال را به جزیرۀ «برطائیل»، از جزایر دریای هند منسوب دانسته است (ص ۱۱۱؛ نیز نک : دمیری، ۲/ ۸۳)
برخی دجال را با هیئتی عجیب مجسم کردهاند: آبلهرو، با یک چشم در وسط پیشانی، درخشان مانند ستارۀ صبح، که کلهاش به بزرگی کوهی است و هر گام او در حد یک فرسخ و قدش نزدیک به ۲۰ ذراع. به روایت طبری، تمام آبهای دریا فقط تا زانوی او ست. در دنیا بهشت و دوزخ با او ست. چون ۴۰۰ سال از هجرت بگذرد، باید انتظار داشت که او بیاید و این از علامات آخرالزمان و قیامت است.
در روایات وارد شده است که دجال موجودی است یک چشم که از مادری یهودی متولد می شود و غذایش به اندازه کوه است و فتنه و فسادش شرق و غرب عالم را می گیرد و فریاد خدایی سر می دهد. دجال الزاما انسان نیست بلکه یک فرهنگ استکباری فاسدی است و در آخرالزمان تولید می شود که معیارهایش نفسانی است.
در روایات وارد شده است که دجال موجودی است یک چشم که از مادری یهودی متولد می شود و غذایش به اندازه کوه است و فتنه و فسادش شرق و غرب عالم را می گیرد و فریاد انا ربکم اعلی است، فریاد خدایی سر می دهد.
ابتدا وقتی این علائم را می بینیم به نظر می آید که شدنی نیست اما مرحوم شهید صدر در کتابش یک احتمالی درباره دجال می دهد که فوق العاده منطقی است که نه فقط آمدنش را امکان پذیر می داینم بلکه او آمده است: دجال الزاما یک انسان یک چشم نیست بلکه دشمن دین، دشمن خدا و اهل بیت علیهم السلام نباید حتما ناقص الخلقه باشد، یک چشم بودن خصوصیتی ندارد و الزاما انسان نیست بلکه یک فرهنگ استکباری فاسدی است که در آخرالزمان تولید می شود که معیارهایش نفسانی است.
1- یک چشم بودن؛ یعنی فقط چشم مادی دارد چشم الهی و ملکوتی ندارد.
2- از مادر یهودی به دنیا می آید؛ یعنی یهودی ها این فرهنگ را تولید می کنند. کتابی هست به نام "کنترل فرهنگ" که در زمان کلینتون معاون وزیر آموزش آمریکا بوده و با سند و مدرک مشخص می کند که تولید خبر و تولید هنر و ... در کنترل یهودیان است و ذکر کرده عمده مراکز تولید فرهنگ در دنیا را صهیونیست ها تولید می کنند.
3- غذایش به اندازه یک کوه است؛ شهید صدر می فرماید: یعنی برای اینکه این فرهنگ تولید شود نیاز به هزینه های انبوه دارد و میلیون ها دلار بودجه های فرهنگی خرج می کنند.
4- فتنه و فسادش شرق و غرب عالم را می گیرد؛ خانه های اهل بیتی ها را هم فرهنگ شرک آلود گرفته است در زبانشان عجل علی ظهورک است اما در زندگی و معاشرت هایشان این فرهنگ رخنه کرده است. روایت متواتری فرموده: حضرت وقتی می آیند که ظلم فراگیر شده است و مهمترین ظلم در فرهنگ قرآن شرک است. یعنی قبل از آمدن حضرت یک فرهنگ شرک آلود فراگیر شده است.
5- فریاد خدایی سر می دهد؛ یعنی فریاد فرعون است یعنی فرهنگ مستکبر است و رضایت خدا، انس و مناجات با خدا ملاک نیست و فقط لذت انسان و اومانیسم محور و ملاک است.
بنا به یهودیت عیسی، مسیح نبود؛ آنها میگویند که او هیچکدام از پیشگوییهای مسیح در تنخ را برآورده نکرده و خصوصیات شخصی مسیح را هم نداشتهاست.[۳۶۶] یهودیان استدلال میکنند که وعدهٔ ساخت معبد سوم را به سرانجام نرساند، یهودیان را در اسرائیل گرد هم نیاورد، صلح را در جهان برقرار نکرد و همهٔ جهان را تحت خدای اسرائیل متحد نکرد.[۳۶۷] همچنین بنا به سنت یهودی، پس از ملاکی در قرن پنجم ق.م. دیگر هیچ پیامبری ظهور نکردهاست.[۳۶۸][۳۶۹]
نقد عیسی توسط یهودیان تاریخ دیرینهای دارد. تلمود[۳۷۰] مشمول بر داستانهایی است که حتی در قرون وسطی هم آنها را منابعی افتراآمیز علیه عیسی به حساب میآوردند تلمود (به عبری: תלמוד) بهمعنی آموختن، «تلمّذ»-که از آن بهعنوان «تورات شفاهی» نیز یاد میشود-یکی از کتابهای اصلی یهودیت ربانی است. نام دیگر آن بهصورت سنتی، شاس (ש"ס) است که مخفف شیشا سداریم بهمعنی «شش دفتر» است. نام تلمود، معمولاً اشاره به «تلمود بابِلی» است، بااینکه تلمود دیگری به نام «تلمود اورشلیمی» وجود دارد که رواج کمتری دارد.تلمود، دارای دو بخش اصلی است: اولین قسمت میشنا (משנה) نام دارد که در حدود سال ۲۰۰ میلادی تکمیل شدهاست و تفسیر خاخامهای یهودی بر تورات است که «تورات شفاهی» نامیده میشود. قسمت دوم گمارا نام دارد که در سال ۵۰۰ میلادی تکمیل شدهاست که شامل نوشتارهای خاخامهاست و در بسیاری موارد به مسائلی فراتر از آنچه در تورات اشاره شدهاست میپردازد. تلمود ممکن است به میشنا، گمارا یا هر دو در یک کتاب اطلاق شود.تمامی تلمود از ۶۳ دفتر تشکیل شدهاست و شامل بیش از ۶۲۰۰ صفحه است. زبان مورد استفاده در آن عبری قدیم و آرامی است. تلمود دارای نظر هزاران خاخام در مورد بسیاری مسائل مختلف است. این مسائل شامل هلاخا، اخلاق یهودی، فلسفه، سنتها، تاریخ و بسیاری مسائل دیگر هستند. تلمود منبع اصلی قوانین یهودی در یهودیت ربانی است. در ادامه یک یک این شبهات را مطرح نموده و به آنها پاسخ خواهیم داد.۱-مهدی شیعه به جای احکام دین ما به احکام آل داود حکم میکند.۲-مهدی شیعه به زبان عبری یعنی همان زبان یهود سخن میگوید.۳-طرفداران مهدی شیعه یهودیاند؛ پس او همان مسیح دجال است.۴-مهدی شیعه کوفه را پایتخت خود میکند؛ مانند مسیح دجال که بهجای مدینه بیت المقدس را پایتخت قرار میدهد.۵-مهدی شیعه، عدهای از مردگان را زنده میکند تا او را یاری کنند.۶-مهدی شیعه مردگان دشمنانش را زنده نموده عذاب میکند.۷-مهدی شیعه مانند مسیح دجال خونریز است.۸-مهدی شیعه در جنگها از تابوت بنی اسرائیل کمک میگیرد.۹-قدرت یاوران مهدی شیعه از مردمان عادی بیشتر است.۱۰-در هنگام ظهور مهدی شیعه نعمت فراوان خواهد شد؛ مانند مسیح دجال که به طرفداران خود نعمت زیادی میدهد.۱۱-مهدی شیعه در هنگام ظهور لخت خواهد بود! ! !۱۲-در روایات اهل سنت شیعیان طرفداران دجال ذکر شدهاند. در مورد روایت اول، باید ترجمه قسمت آخر آن (یعنی همان قسمت سوال برانگیز که میگوید مهدی به حکم داود و سلیمان حکم میکند) مشخص شود:ای اباعبیده وقتی که قائم ما قیام کند به همان حکم داود و سلیمان حکم میکند و (برای حکم کردن) از شاهد سوال نمیپرسد. مقصود از حکم داوود و سلیمان چیست؟ آیا مقصود جاری کردن احکامی است که بزرگان یهود برای خود وضع کرده بودند؟ یا مقصود همان طریقه عدالتی است که داوود و سلیمان به امر خدا آن را اجرا میکردند؟مقصود از حکم داوود و سلیمان قضاوت کردن از روی الهام و فهم الهی است: این روایات در مورد طریقه حکم کردن است: زیرا طبق آیات قرآن داوود و آل وی در هنگام حکم کردن از طریق الهام الهی حق را شناخته و به آن حکم میکردند. به خلاف حکم کردن عادی؛ زیرا در این طریق حکم کردن ممکن است دو شاهد به دروغ شهادت دهند و قاضی را گمراه کنند. اما آنچه که در آخرین روایت ذکر شده است کتاب جدید مقصود قرآن جدیدی نیست، بلکه همان قرآنی است که توسط امیرمومنان نوشته شده است (و در آن تمامی شان نزولها، تاویلها و نسخها و ... ذکر شده است و قرآن موجود در آن همین قرآن، تنها قرارگیری آیات آن به ترتیب نزول است؛ اما تفاسیر آن غیر این تفاسیر موجود در دست اهل سنت است)؛ همان قرآنی که علمای اهل سنت آرزوی دیدن آن را میکردند:وقال محمد بن سیرین لما توفی رسول الله (صلیاللهعلیهوسلم) ابطا علی عن بیعة ابی بکر فلقیه ابو بکر فقال اکرهت امارتی فقال لا ولکن آلیت لا ارتدی بردائی الا الی الصلاة حتی اجمع القرآن فزعموا انه کتبه علی تنزیله فقال محمد لو اصبت ذلک الکتاب کان فیه العلم.ابن سیرین گفته است که وقتی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از دنیا رفت علی در بیعت ابوبکر تاخیر کرد، پس ابوبکر گفت: آیا از خلافت من ناراضی هستی؟ گفت: نه ولی من قسم خورده بودم که عبا به دوش نگیرم مگر برای نماز تا اینکه همه قرآن را جمع کنم؛ پس چنین گمان کردهاند که وی این کتاب را بر طبق نزول آیات جمع کرده است. ابن سیرین گفت: اگر به این کتاب دست مییافتم، (تمام) علم در آن بود.همین مطلب در کتب ذیل نیز آمده است:پس مقصود این است که مهدی طبق معانی حقیقی قرآن عمل میکند که برای بیشتر مردم ناشناخته است. و این با آنچه ادعا کرده بودند که مهدی شیعه قرآن جدیدی (تلمود) میآورد منافات دارد. ب - مهدی المنتظر یتکلم العبرانیةّ: فی کتاب (الغیبة) للنعمانی: «اذا اذَن الامام دعا الله باسمه العبرانی (فانتخب) له صحابته الثلاثمائة والثلاثة عشر کقزع الخریف، منهم اصحاب الالویة، منهم من یفقد فراشه لیلا فیصبح بمکة، ومنهم من یُری یسیر فی السحاب نهارا یعرف باسمه واسم ابیه وحلیته ونسبه...» ...۲ - لسان المهدی وهو العبرانیة.... ومما یؤکد صلة مهدی الرافضة بالیهود ما یلی:۱- عندما یخرجمهدی الرافضة ینادی الله باسمه العبرانیدر پاسخ به شبهه باید گفت: کاش نویسنده این نوشته کمی با کتاب خداوند متعال و روایات رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و صحابه آشنایی داشت و چنین کلماتی را نمینوشت. اسم خداوند به زبان عبرانی در قرآن موجود است و آن کلمه «ایل» است. تفسیر این لغت در اکثر تفاسیری که کلمه اسرائیل، جبرائیل، میکائیل و .... را ترجمه کردهاند به وضوح مشخص است. این روایت میگوید که مهدی نام خداوند متعال به زبان عبری را (که خداوند هم اسم خود را در قرآن به زبان عبرانی آورده است) بر لب میآورد. آیا این به معنی دجال بودن وی است؟اسرائیل یعقوب (علیهالسّلام) ممنوع الصرف للعلمیة و العجمة وقد ذکروا انه مرکب من اسرا وهو العبد وایل اسم من اسماء الله تعالی فکانه عبدالله وذلک باللسان العبرانی فیکون مثل جبرائیل ومیکائیل واسرافیل وعزرائیل (علیهمالسّلام) وقیل غیر ذلک. اسرائیل اسم یعقوب (علیهالسّلام) است ممنوع التصرف است زیرا علم و عجمه دارد و گفتهاند که این اسم مرکب است از اسرا به معنی عبد و ایل که اسمی از اسماء خداوند است. پس مانند عبدالله است و به زبانی عبری است. مانند جبرائیل و میکائیل و...و نکته دیگر اینکه آیا اگر شخصی یک یا دو کلمه به زبان دیگری سخن گفت یعنی آن زبان، زبان اصلی وی است؟ و اگر این شخص به اقرار خود شما اولین کلمهای که بعد از ظهور بر زبان میآورد نام خداست، آیا میتوان وی را مسیح دجال دانست؟ طرفداران مهدی شیعه یهودیاند پس او مسیح دجال یا همان حاکم یهود است:ج- الیهود من اتباع المهدی الشّیعی المنتظر: روی الشَیخ المفید فی (الارشاد، عن المفضّل بن عمر عن ابی عبدالله قال یخرج مع القائم (علیهالسّلام) من ظهر الکوفة سبعة وعشرون رجلا من قوم موسی، و سبعة من اهل الکهف ویوشع بن نون وسلیمان وابو دجـانة الانصاری والمقداد ومالک الاشتر فیکونون بین یدیه انصارا. ۳ - اتباعه من الیهود، فهو ملک الیهود (المخلص) المنتظر وهو نفسه المسیح الدجال الذی اخبر به الرسول (صلیاللهعلیهوسلم). اینکه عدهای از قوم موسی (علیهالسّلام) (۲۷ نفر) و اطرافیان وی همراه مهدی میشوند به این دلیل است که ایشان به حقیقت دین موسی آشنایی دارند: آیا داشتن ۲۷ نفر سرباز از یهود یعنی پادشاهی بر تمام یهود؟ البته باید توجه داشت که در این روایت که سربازان ابتدایی حضرت را بیان میکند آمده تنها ۲۷ نفر از قوم موسی، پس نمیتوان مهدی را پادشاه یهود (یا همان دجال به نظر مولف) دانست؛ و اگر بنا باشد به خاطر وجود این تعداد اندک از طرفداران که منسوب به حضرت موسی هستند (نه یهودی، زیرا در روایت دارد اطرافیان موسی پس ظاهرا مقصود این است که ایشان پس از رجعت اسلام میآورند؛ همانطور که ظاهر روایات اطرافیان مهدی در آخر الزمان همین مطلب را میرساند) باید طبق نظر ایشان رسول خدا را نیز العیاذ بالله مسیح دجال یهود دانست؛ زیرا تعداد زیادی از یهود هم به ایشان اسلام آوردند و گرد ایشان جمع شدند.مهدی، مهمترین دشمن یهودیان مخالف اسلام: اما نکته مهم در دشمنی اصل یهود با ایشان است؛ در روایات مهدی هم مهترین دشمن وی یهود شناخته شده است. و میگوید وی با یهود جنگ میکند. و حتی ذلت دنیایی یهود که در قرآن هم آمده است به نابودی حکومت ایشان توسط مهدی تاویل شده است.در این زمینه به ذیل آیه شریفه «لَهُم فِی الدُّنیَا خِزیٌ؛» مراجعه شود. مهدی شیعه مانند مسیح دجال عدهای از مردگان را زنده میکند تا یاور وی باشند:
ثانیا: عند خروجمسیح الیهود یحیی الاموات من الیهود ویخرجون من قبورهم لینضموا الی جیش المسیح
وعندما یعود مهدی الرافضة یحیی الاموات من الرافضة ویخرجون من قبورهم لینضموا الی معسکر المهدی
۲- روی العاملی عن ابی عبدالله (علیهالسّلام)
انه سئل کم یملک القائم قال سبع سنین تطول الایام …. الی ان قال: فینبت الله به لحوم المؤمنین وابدانهم من قبورهم فکانی انظر الیهم مقبلین من قبل جهینة ینفضون شعورهم من التراب
وعن المفضل بن عمر قال: ذکرنا القائم (علیهالسّلام) ومن مات ینتظره من اصحابنا فقال لنا ابو عبدالله (علیهالسّلام): اذا قام اتی المؤمن فی قبره فیقال له: یا هذا انه قد ظهر صاحبک فان شئت تلحق به فالحق وان تشا تقیم فی کرامة ربک فاقم
این ادعایی است که ایشان نمودهاند که مسیح یهود یا همان دجال مردگان را زنده میکند تا به وی بپیوندند!!!البته اگر مقصود عیسی مسیح باشد که مردگان را به اذن خداوند زنده میکرد (همانطور که در قرآن آمده است)، و بگویند که ایشان را زنده میکند تا در راه خدا بجنگند همانطور که مهدی چنین میکند این مطلب درست است، چون در روایات ایشان بهصراحت آمده که عیسی مسیح از یاوران مهدی است و حتی پشت سر وی نماز میخواند و هیچ استبعادی ندارد که همانطور که در گذشته مردگان را زنده کرده، در آینده هم زنده نماید:۱. عیسی مسیح (صاحب دم مسیحایی) از یاوران مهدی: اما اینکه عیسی مسیح از یاوران مهدی است و پشت سر وی نماز میخواند:ولابن ماجة فی حدیث ابی امامة الطویل فی الدجال قال وکلهمای المسلمون ببیت المقدس وامامهم رجل صالح قد تقدم لیصلی بهم اذ نزل عیسی فرجع الامام ینکصلیتقدم عیسی فیقف عیسی بین کتفیه ثم یقول تقدم فانها لک اقیمت وقال ابو الحسن الخسعی الابدی فی مناقب الشافعی تواترتالاخبار بان المهدی من هذه الامة وان عیسی یصلی خلفه.
مهدی شیعه مردگان دشمنانش را زنده نموده عذاب میکند:ثالثا: عند خروجمسیح الیهود تخرججثث العصاة لیشاهد الیهود تعذیبهم وعندما یعود مهدی الرافضة یخرجاصحاب النبی ((صلیاللهعلیهوسلم) ) من قبورهم فیعذبهمرابعا: یحاکم مسیح الیهود کل من ظلم الیهود ویقتصمنهم ویحاکم مهدی الرافضة کل من ظلم الرافضة ویقتصمنهم...۳- روی المجالسی عن ابی عبدالله (علیهالسّلام) قال: هل تدری اول ما یبدا به القائم (علیهالسّلام) قلت: لا. قال: یخرجهذین رطبین غضین فیحرقهما ویذریهما فی الریح ویکسر المسجد. (هذین ای ابی بکر و عمر رضی الله عنهما)۴- یروی المفید عن ابی عبدالله انه قال: اذا قام القائم من آل محمد (علیهمالسّلام) اقام خمسمائة من قریش فیضرب اعناقهم ثم خمسمائة اخر حتی یفعل ذلک ست مرات. اهل سنت میگویند عیسی مسیح نیز همه دشمنان خود را میکشد: باید دانسته شود که طبق نظر اهل سنت آن مسیحی که اعدای خود همگی را میکشد مسیح صدیق است، نه مسیح دجال؛ همانطور که این مطلب در کتب اهل سنت آمده است: وهم فی الحقیقة انما ینتظرون مسیح الضلالة الدجال فهم اکثر اتباعه والا فمسیح الهدی عیسی بن مریم (علیهالسّلام) یقتلهم ولا یبقی منهم احدا والامم الثلاث تنتظر منتظرا یخرجفی آخر الزمان فانهم وعدوا به فی کل ملة والمسلمون ینتظرون نزول المسیح عیسی بن مریم من السماء لکسر الصلیب وقتل الخنزیر وقتل اعدائه من الیهود وعباده من النصاری وینتظرون خروجالمهدی من اهل بیت النبوة یملا الارض عدلا کما ملئت جورا. آیا علائم ظاهری طرفداران دجال با شیعه یکسان است؟واضح است که اتباع دجال را عدهای از اهل خراسان (که شامل مناطق بسیاری از پاکستان و افغانستان میشود) ذکر کرده است و علائم ظاهری ایشان که ذکر کردهاند بیشتر به اهل همان منطقه که بیشتر سنی و حنفیاند، میخورد. و اگر بنا باشد مانند ایشان استدلال کنیم باید اتباع دجال را احناف بدانیم؛ یا اهل سنت؛ اما ما این طریق استدلال را قبول نداشته و بیجهت کسی را متهم نمینماییم.چرا به جای قم در روایت اصفهان ذکر شده است؟اما در مورد روایت آخر: در آن تصریح شده از یهود اصبهان و همگان در ایران میدانند که شهر اصفهان مرکز یهود در ایران است، و ربطی به شیعه ندارد. اگر این روایت میخواست مرکز شیعه را معرفی کند باید میگفت از قم، نه از اصفهان؛ نکته دیگر اینکه بسیاری از سردمداران فلسطین اشغالی از همین اصفهان هستند که در زمان شاه از ایران رفته و در آنجا ساکن شدند. جالبتر این است که در روایت آمده ایشان لباسهای خاص یهود را میپوشند اما کسی ندیده است که شیعه لباس یهود را بپوشد. و حتی یهودیان ساکن در ایران هم کمتر چنین لباسی میپوشند. ..
ما پیش از تو رسولانی فرستادیم; سرگذشت گروهی از آنان را برای تو بازگفته، و گروهی را برای تو بازگو نکردهایم; و هیچ پیامبری حق نداشت معجزهای جز بفرمان خدا بیاورد و هنگامی که فرمان خداوند (برای مجازات آنها) صادر شود، بحق داوری خواهد شد; و آنجا اهل باطل زیان خواهند کرد! (78)
آیا روی زمین سیر نکردند تا ببینند عاقبت کسانی که پیش از آنها بودند چه شد؟! همانها که نفراتشان از اینها بیشتر، و نیرو و آثارشان در زمین فزونتر بود; اما هرگز آنچه را به دست میآوردند نتوانست آنها را بینیاز سازد (و عذاب الهی را از آنان دور کند)! (82)
در این تحقیق و پژوهش امری بر یهود و رسانه و خرج کردن رسانه که در پست قبل ذکر شد .این خرج کرد میتواند بر اساس اینکه جاودانگی چند صباحی از عمر دنیا نیست و همه روزی بالاخره دنیا را ترک میکنند.و آنجا مال و ملال نمی رود.
ضمن اینکه هیچ امری و هیچ شخصی معجزه ای کند حالا هر منجی بفرمان خدا هست دیگر.ضمن اینکه این اختلافات بین این مسائل اگر یهود مسیح عیسی را قبول ندارند چه محسوب میشوند.یا غیر منجی اسلام از منظر دیگر حال که سعی میشود منجیان را دجال نامند.حتما همانها که سعی میکنند با هر سبک فکری و وصلی یا نوعی خط فکری.حتما آنها خوبند در حالی که تعریف ضد مسیح مشخص هست حالا ضد عیسی مسیح در تعریف خود ضد مهدی هم دارد بوجود می آید.یا نوعی ضد منجی گرایی.حتما آنها که ضد منجی هستند نجات دهنده هستند ولی اعمال نشان دجال بودن و نابودی جهان را از همان سمت های ضد منجی گرایی بیشتر دارد رخ مینمایاند. از ماده گرایی تا تخریب محیط زیست جهت کسب منافع گازهای گلخانه ای.تا جنگ و گرم شدن زمینو هزاران مسائل دیگر...سوار بر چه شدند این چه خری هست که اینقدر سواری میدهد جهالت بسته نگه داشتن ذهن ها یا سوق دادن اذهان با رسانه های قوی.چه خوراکی میدهند به رسانه های قویشان که اندازه هزینه کردنشان برای تفرقه اندازی تا تربیت تا خرج های نجومی.پول در آوردن از ساده باوری .چه خوراک ذهنی میدهند چه میخواهند کنند جز نابودی جهان با انواع ماده نگری و انسانها را به چشم ماده نگریستن و وقتی صرفه نداشتن هزینه بردار شدند ....چه میکنند .جز نابودی بشریت با تخریب محیط زیست و نابودی زمین.