آپولون (به یونانی: Ἀπόλλων یا Ἀπέλλων) یکی از نامیرایان المپنشین در اساطیر و ادیان کلاسیک یونانی و رومی از مهمترین خدایان است. در اساطیر یونانی آپولو را خدای تیراندازی، موسیقی و رقص، راستی و پیشگویی، درمان بیماریها، خدای خورشید و نور، شعر و… میدانند. آپولو یکی از پیچیدهترین خدایان یونانی است. پدرش زئوس و مادرش لتو و برادر دوقلوی آرتمیس ربالنوع شکار از الهههای المپ بودهاست.
او از زیباترین خدایان و فرم ایدهآل یک جوان ورزشکار و زیباست. آپولو را میتوان یونانیترین خدا از بین دیگر خدایان یونانی قلمداد کرد. به عنوان خدای دلفی (آپولو دلفی)، آپولو خدای پیش گویی است و معبد دلفی از آن اوست. آپولو خدای کمک رسانی است که روح شیطانی را دور میکند، از این رو به او لقب «دور کننده شیطان» را داده بودند. آپولوی دلفی حامی دریانوردان، تازهواردان و محافظت کننده فراریان و پناهجویان است. داروها و درمانگری را به وی نسبت دادهاند. هرچند که آپولو خدای پزشکی نمیباشد و خدای پزشکی در اصل فرزند او اسقلبیوس است. آپولو خدایی است که مردم را از بیماریهای همه گیر حفظ میکردهاست، هرچند توانایی به وجود آوردن و پراکنده کردن طاعون و مرض را توسط تیرهای مسمومش داشتهاست. همچنین آپولو و خواهر دوقلویش آرتمیس را به وجود آورنده فن تیراندازی میدانند.
آپولون در جزیره دلوس به دنیا آمدهاست. او را از خدایان آسیایی دانستهاند که اصلاً از آسیای صغیر یا از آناتولی به یونان رفته ولی اصولاً یک خدای آریایی هم نیست، اما یونانیان به قدری آن را با خیال آمیختهاند که به یکی از مهمترین خدایان المپ تبدیل شدهاست. او در اصل خدای نور و روشنایی بود و به همین دلیل به او فبوس میگفتند. همچنین خدای آبادانی و ساختمانسازی و سیمین کمان بودهاست. اما مهمتر از همه او خدای موسیقی و هنر بود و شهرت او به همین دلیل است. او عاشقانههای زیادی داشته که عمدتاً با پایانی تلخ تمام میشود. گفته شده او از بدو تولد دشمنان زیادی داشته که میتوان به عمویش پوزئیدون اشاره کرد.
لتو مادر آپولون که از الهههای المپ بهشمار میرفت در هنگام حاملگی تمامی سرزمینها را پشت سر گذاشت تا مکانی برای زایمان پیدا کند اما چون شدیداً مورد حسادت هرا بود هیچیک از نقاط زمین حاضر نشدند او را پذیرا باشند زیرا از خشم هرا میترسیدند. لتو کوهها و جزایر یونان و کرت را پشت سر گذاشت تا به رنه ایا Rhéneia رسید که مقابل دلوس قرار گرفته بود. لتو خشمگین از این بیمهری زمین و دریا به سوی دلوس روی آورد و آنطور که بازگو شدهاست، جزیره او را پذیرفت. الهه المپ در مقابل این پذیرش ثروت فراوانی به او ارزانی داشت و حراست معبد خاص فرزندش آپولون را نیز به او واگذار کرد. دلوس تهدید شد که اگر لتو را بپذیرد از حیوانات مرجانی و فوکهای دریایی احاطه و سپس در اعماق آبهای سیاه مدفون خواهد شد ولی جزیره پیمان خود را با لتو نشکست. ۹ روز و ۹ شب لتو رنج دردناکی را تحمل کرد و نخست هیچیک از الهههای المپ او را یاری نکردند، زیرا هرا آنان را تهدید کرده بود اما بالاخره دیونه همسر دیگر زئوس (مادر آفرودیته)، رئا و تمیس و آمفیتریت به یاری لتو آمدند. هرا برای اینکه ایلیثیا (الهه کمک به مادران) به یاری لتو نشتابد بارانی از طلا به اطراف دلوس بیافرید تا حوادث آن جزیره از دخترش ایلیثیا مخفی بماند ولی ایریس از جانب خانواده المپ به سراغ ایلیثیا رفت و او را آگاه ساخت. آخرین کس که به یاری لتو آمد آتنا بود که پیشنهاد کرد برای اینکه رضای خاطر هرا جلب شود تا لتو با آرامش فرزندان خود را به دنیا بیاورد هدیهای به هرا داده شود، در نتیجه گردنبندی به طول ۹ ذراع که از طلا و کهربا به وسیله ایریس ساخته و به هرا هدیه داده شد و هرا آن را پذیرفت و به دخترش ایلیثیا اجازه داد که بر بالین لتو حاضر شود. لتو در کنار درخت خرمایی که محکم در آغوش خود میفشرد نخست آرتمیس و سپس آپولون به دنیا آمد.[۱]
آپولون از معروفترین ارباب انواع یونان است.[۲] آپولون پسر زئوس و لتو است و در جزیره کوچک دلوس به دنیا آمده.[۳] او یکی از ایزدان المپنشین و برادر دوقلوی آرتمیس بودهاست. شاید از خدای خدایان گذشته فقط آرس خدای جنگ و آفرودیته الهه عشق و زیبایی از اون مشهورتر باشند. به همین جهت از روز اول خدای هنر و ذوق، قهرمان داستانها و افسانههای بیشمار قرار گرفت و منبع الهام آثار هنری در زمان قدیم و جدید شد. آپولون برخلاف سایر بچهها از شیر مادر تغذیه نکرد؛ زیرا تمیس محبوبه زئوس اکسیر خدایان را که نکتار نام دارد بر لب او نهاد و او را از خوردن شیر بینیاز کرد.[۴]طبق اسطورهِ آپولون هرا همسر حسود زئوس، پیتون را فرستاد تا مانع آن شود که لتو نوزادی به دنیا آورد. پیتون افعی غول پیکری بود که از گل و لای بازمانده از طوفان بزرگ پدید آمده بود. لتو به جزیره دلوس گریخت، جایی که آرزوی اجازه یافتن برای به دنیا آوردن کودکی که هرا مخالف آن بود را داشت. در اینجا آرتمیس و آپولون بعد از مشقات نه روز زاده شدند. جزیره دلوس به خاطر آپولون تقدس یافت.[۵]
آپولون را یکی از خدایان آسیایی دانستهاند که اصلاً از آسیای صغیر یا از عربستان به یونان رفتهاست یا یکی از خدایان شمالی اروپا میدانند که کشتی رانان یونانی آیین پرستش آن را به یونان آوردهاند؛ ولی به هر حال از لحاظ اصل و ریشه یک خدای یونانی نیست و اصولاً یک خدای آریایی هم نیست ولی یونانیان آنقدر آن را با خیال درآمیختهاند که به صورت اصلیترین خدایان المپ درآمده است.[۶]
خدایی مانند آپولو که هم زیبا بود و هم جوان طبعاً باید محبوب زنان نیز قرار گیرد، او ماجرای عاشقانه زیادی داشتهاست اما زنانی که مورد علاقه او بودنند در مقابل او پایداری و سرکشی میکردند و تقریباً در همه موارد ماجرای آنها به صورت غمانگیزی پایان یافت. ملیا پری دریا و کوریسیا پری دیگر و آکاکالیس نیمه الهه از معشوقههایی بودند که خود را آسان در اختیار او گذاشتند اما دافنه پری زیبای رودخانه ینه، رام او نشد. عاقبت حوصله آپولون سر رفت و خواست به زور متوسل شود اما دافنه متوجه شد و گریخت. آپولون به دنبال او رفت ولی درست در آن لحظه که میخواست اورا در آغوش بکشد دخترک گائا الهه زمین که از قدیمیترین خدایان اساطیر یونان و از محترمترین آنهاست بیاری خود طلبید و ناگهان زمین دهان باز کرد و او را در کام خود فرو برد و در جای او بوته عشق از زمین سبز شد که آپولون همیشه او را به یاد پری زیبایی که شکار نشده بود عزیز داشت. سیرن هم یک پری شکارچی بود. آپولون او را در حالی که میدید با شیری میجنگد بیاختیار مجذوب زیبایی آن شد. او را بر گردونه زرین خود نشاند و با خود به لیبی (آفریقا) برد و از او صاحب فرزندی به نام آریسته شد. نه تنها خدایان بلکه چندی از آدمی زادگان هم در مقابل او سرکشی کردند. یکی از آنها کاستالی بود. یکبار هم آپولون و هرمس دو ربالنوع درجه اول المپ که برادران ناتنی بودنند با هم عاشق دو دختر به نام آکاکالیس و کیون شدند. کیون یک پسر از آپولون و یک پسر از هرمس پیدا کرد و باغرور سبکسرانه آرتمیس دختر خدای خدایان را که حاضر به شوهر کردن و بچه دار شدن نبود مورد تمسخر قرار داد. آرتمیس خشمگین شد و با تیری قلب او را سوراخ کرد، آکاکالیس از آپولون صاحب دو پسر شد که از ترس پدرش آنها را به جنگل دور دستی برد و آپولون آنها را به دست گرگها سپرد. ماجرای عشق آپولون و کورونیس خیلی معروف و غمانگیز است. کورونیس دختر شاه لاپیتس بودو وقتی فهمید از آپولون باردار شدهاست به ازدواج ایکیس مردی از اهالی آرکادی درآمد. اما کلاغی از طرف آپولون مأمور مراقبت کرونیس شده بود خبرچینی کرد و جریان نامشروع آن دو را به خدایان المپ گفت. آپولون از فرط خشم پر کلاغ را سیاه و کورونیس و ایکیس را به دست مرگ سپرد؛ و جسد را به خواهرش آرتمیس داد؛ و آرتمیس جسدها را در آتش نهاد. قبل از آنکه کرونیس بسوزد آپولون فرزند خود را از شکم او بیرون آورد که این فرزند همان اسکلپیوس است و ربالنوع طبابت شد. او از تیریا صاحب پسری به نام ککتوس شد. گذشته از اینها آپولون چندین بار به پسران نیز عشق ورزیده. کوپاریوس را به درخت سرو تبدیل کرد. یکبار هم عاشق هیاکینتوس شد.[۷]