8 .چون دزد را دیدی راضی شدی که با او (باشی)، و نصیب تو با زناکاران است
7 .دامی برای گامهایم مهیا ساختند، و جانم خم گردید، چاهی پیش رویم کندند، و خود در میانشان افتادند سلاه
22 .من را برای خوراک زرد آب دادند، و چون تشنه بودم من را سرکه نوشانیدند
4 .با برگزیدة خود عهد بسته ام، برای بندة خویش داوید قسم خورده ام
3 .ای خد.اوند تا به کی شریران فخر خواهند نمود